الکترو انسفالوگرافی
نقشه مغزی
بیشتر افرادی که سابقه درمان به دلیل بیماریهای روانپزشکی را دارند، میدانند که معمولا اولین انتخاب دارویی برای درمان آنها بهترین انتخاب نیست. تحقیقات نشان داده است که از میان همه افراد با بیماری افسردگی که تحت درمان دارویی قرار میگیرند، تنها ۴۰% با اولین داروی تجویزی درمان میشوند. این در حالی است که پس از ۵ دوره درمانی و امتحان گروه های مختلف دارویی، ۴۰% این افراد هیچ گاه درمان نمیشوند. همچنین بیش از ۳۰ درصد از افراد با اختلال ADHD به داروی ریتالین پاسخ مناسب نمیدهند. علت این گونه مسائل در این است که افراد با ویژگیهای رفتاری یکسان، الگوهای عملکرد مغزی متفاوتی داشته و بنابراین دو مراجع با شکایتهای یکسان، نیاز به درمان دارویی متفاوت دارند و به یک نوع گروه دارویی پاسخ نمیدهند. روشهای ارزیابی در روانپزشکی عمدتا بر پایه بررسی علائم بالینی، اظهارات خود بیمار و اطرافیان و مشاهدات پزشک میباشد، که به این نوع ارزیابی Subjective گفته میشود. بررسی علائم بالینی بدون در نظر گرفتن عملکرد مغز، امکان بررسی دقیق اختلال و شخصی سازی درمان را از درمانگر میگیرد. این در حالی است که در سایر حوزههای طب و درمان، معمولا روشهای عینی یا Objective جایگاه ویژهای دارند.بر خلاف نقشه مغزی(QEEG) در روشهای عینی، پزشک و یا بالینگر، فارغ از اظهارات بیمار، به بررسی علائم بالینی مرتبط با اظهارات بیمار که مستقیما از ساختار یا عملکرد فرد بدست میآیند، میپردازد. به عنوان مثال، در اختلالات قلب و عروق، نتایج حاصل از نوار قلبی، تست اکو و تست ورزش، تاثیر بسیاری در انتخاب روش درمان و تعیین شدت و نوع اختلال دارد. امروزه با پیشرفت علوم اعصاب و روانپزشکی، استفاده از روشهای ارزیابی عینی در روانپزشکی و روانشناسی، روز به روز توسعه مییابد و این روشها تاثیر بسیاری در تشخیص و انتخاب درمان مناسب دارند.
تصویر برداری از مغز
الکتروانسفالوگرافی کمی(QEEG) یا نقشه مغزی ، یکی از به روزترین و پر استفادهترین ابزارهای تصویر برداری عملکردی از مغز میباشد. در نقشه مغزی ، با استفاده از دستگاه QEEG و بسته به نوع اختلال، عملکرد نواحی سطحی و عمقی مغز مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد و میتواند اطلاعات زیادی را در رابطه با نوع اختلال، علائم ناشی از اختلال و انتخاب درمان مناسب در اختیار پزشک قرار دهد.